برنج از مهمترین غلات و اقلام غذایی جهان است. نیمی از جمعیت جهان، به برنج به عنوان یک غذای اصلی وابسته هستند. هماکنون «دهها هزار نوع برنج» در جهان وجود دارد، اما اینها در دو زیرگونه کلی جای میگیرند. دو زیرگونه اصلی شامل برنج «جاپونیکا» با نام علمی Oryza sativa japonica و برنج «ایندیکا» با نام علمی sativa indica میشوند.
شواهد پیدایشی نشان میدهد که برنج در ۸۲۰۰ – ۱۳۵۰۰ سال پیش در دره رودخانه پرل چین سرچشمه گرفته است. پیشتر، اسناد باستانشناسی حدس میزدند که برنج در دره رودخانه یانگ تسه در چین اهلی شده باشد. برنج از آسیای شرقی، به مناطق جنوبی تر و آسیای جنوبی گسترش یافت. برنج به اروپا از آسیای غربی و به آمریکا توسط استعمارگران اروپایی معرفی شد.
گیاهشناسی
برنج گیاهی است که دارای ارقام زودرس (طول دوره رشد ۱۳۰ تا ۱۴۵ روز)، متوسط رشد (۱۵۰ تا ۱۶۰ روز) و ارقام دیررس (۱۷۰ تا ۱۸۰ روز) میباشد. برای شناخت بهتر گیاه برنج به ذکر قسمتهای مختلف آن از قبیل ریشه، ساقه، برگ و غیره
ریشه
ریشه برنج سطحی و افشان بوده و حداکثر در عمق ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتری خاک نفوذ مینماید. در این گیاه بغیر از ریشههای جنینی از محل گرهها نیز ریشه بوجود میآید. هر چقدر رشد برگها بیشتر باشد بر رشد ریشهها هم افزوده شده و در نتیجه میتوان گفت که با افزایش تعداد پنجهها تعداد برگی بیشتر شده و در نتیجه رشد ریشهها نیز زیادتر میگردد.
در زمان بازشدن گلها و به خوشه رفتن برنج رشد ریشه حداکثر مقدار خود را دارد.
ساقه
ساقه برنج بندبند و تو خالی بوده و در فواصل مختلف ساقه جدارههای سختی قرار دارد که در آن قسمتها ساقه توپر میباشد و گره نام دارد. فاصله بین دو گره را میان گره مینامند. بین سلولهای ساقه فضایی بین سلولی زیادی وجود دارد که باعث میشود قسمتی از اکسیژن مورد نیاز ریشه از طریق منافذ تامین شود. برگهای این گیاه کشیده و دارای رگبرگهای موازی بوده و بدون دمبرگ است و قاعده برگ پهنتر از سایر نقاط آن میباشد؛ و قسمتی از ساقه گیاه یا تمام محیط آنرا احاطه کرده که آنرا غلاف یا نیام مینامند. در قاعده برگ در طرفین غلاف دو صفحه کوچک یا بزرگ بنام گوشوارک (Stipule) وجود دارد. همچنین در محل اتصال غلاف به ساقه زائدهٔ کوچکی بنام زبانک (Liyule) وجود دارد. همچنین تعداد گرهها در این گیاه از ۱۰ تا ۲۰ عدد تغییر مییابد. در مقادیر مساوی شاخص سطح برگ (LAI) بوتههای دارای ساقه بلند از نور بهتر میتوانند استفاده نمایند ولی به آسانی ورس مینمایند. ارتفاع بوتههای برنج در ارقام مختلف از ۵۰ تا ۱۵۰ سانتیمتر و گاهی اوقات تا ۲۰۰ سانتیمتر تغییر مییابد.
برگ
برگهای این گیاه متناوب بوده و در دو جانب متقابل ساقه قرار دارند. تعداد برگها در ارقام مختلف برنج متفاوت بوده، در ارقام زودرس ۱۴ تا ۱۵ برگ، در ارقام متوسطرس ۱۶ تا ۱۷ برگ و در ارقام دیررس تعداد برگها ۱۸ تا ۱۹ برگ بر روی هر ساقه میباشد. افزایش دمای هوای پیرامونی در زیاد شدن سطح برگ اثر تعیین کنندهای داشته و موجب بیشتر شدن تعداد برگها میگردد. در مقادیر مساوی شاخص سطح برگ (LAI) بوتههایی که برگهای کوچک و زیادتر دارند از بوتههایی که برگهای بزرگ و اندک دارند بهترند.
پنجهزنی
پنجهها به جوانههای اولیه گفته میشوند که در صورت مساعد بودن شرایط آب و هوایی تبدیل به ساقه میشوند. از مرحله ۴ تا ۵ برگی شدن گیاه پنجهزنی آغاز میگردد. پنجهها در مراحل اولیه رشد برای تأمین مواد غذایی خود از ساقه اصلی استفاده میکنند و این عمل تا ظهور حداقل ۳ برگ و ۴ ریشه ادامه مییابد. موقعی که نشاءها از خزانه به زمین اصلی منتقل شدند پنجهزنی شروع شده و تا یکماه بعد نیز ادامه مییابد. پس از پایان یکماه رشد پنجهها به حداکثر خود رسیده و پس از آن از تعداد آنها کاسته خواهد شد. شرایط اقلیمی بویژه آب و هوا در رشد پنجهها بسیار مهم و مؤثر میباشد. قدرت تولید پنجه در برنج خیلی زیاد بوده بطوری که هر بوته برنج معمولاً ۴ تا ۵ پنجه تولید مینماید.
برنج ایرانی
از گونهٔ ایرانی میتوان به گرده. دابو. طارم، چرام۱، چرام۲. صدری (شامل انواع دم سیاه، دم زرد و دم سرخ)، بینام، علی-کاظمی، چمپا و… اشاره کرد از تیپهای اصلاح نژاد شده و پرمحصول میتوان از سفیدرود و خزر نام برد. برخی از ارقام برنج در منطقه شمال ایران، بطور مشخص استان گیلان، شامل ارقام ایندیکایی چون غریب، هاشمی، حسنی و گرده میباشند که بنظر میرسند در نتیجه انتخاب سنتی توسط کشاورزان (و احتمالاً در ادامه تعدادی نیز در پی انتخاب توسط محققین) هر یک در نواحی جلگهای و درهای استان گیلان به ترتیب شالیزارهای مناطق اطراف شهرستانهای صومعه سرا، فومن، تالش، و طارم به مرور زمان حاصل شدهاند. یک نوع برنج در منطقه سیروان ایلام طی سالهای طولانیست که کشت میشود به نام برنج عنبربو که بسیار خوش عطر و مزه میباشد ولی چون به نسبت وسعت آن منطقه کشت میشود به فروش انبوه نرسیده است اما این چند سالی است که به کردستان عراق و تهران نیز صادر میشود. همچنین در سمت غربی اصفهان و زاینده رود برنجی به اسم لنجون کشت میشود که هنگام پخت قد کشیده و نا منظمی پیدا میکنند، رنگ آن اندکی متمایل به زرد بوده و طعم و عطر خاصی دارد. بدلیل خشکسالی های اخیر کشت برنج در اصفهان کاهش پیدا کرده است.
میزان کشت برنج در ایران
استان مازندران رتبه اول(۹۳۸۷۳۲٫۱۹) و استان گیلان (۷۴۱۲۴۱٫۹)، استان گلستان (۲۲۹۴۵۴٫۹۹)، استان فارس (۲۲۶۲۹۶٫۷۲)و خوزستان(۲۱۹۸۰۹٫۱۵)و پارس آباد (دشت مغان) در رتبههای بعدی از نظر میزان تولید قرار دارند. در سال ۱۳۸۵، ۶۲۰٫۰۰۰ هکتار سطح زیر کشت برنج بوده و ۲۶۱۲۱۷۴٫۳۴ تن شلتوک برنج تولید شدهاست.
در استان های مازندران و گیلان برنج مرغوب و در استانهای دیگر برنج پرمحصول کاشت میشود. در پارسآباد مغان بیشتر ارقام باکیفیت از لحاظ غنی بودن عناصر غذایی (آهن، روی، کلسیم و…)به علت گرم سیر بودن منطقه نسبت به سایر مناطق کشور از رتبه خاصی برخوردار است. همچنین برنج بومی لنجان نیز از جمله برنجهای معطر است که به نام برنج لنجان معروف بوده و در استان اصفهان میتوان یافت.
مکان نگهداری برنج در ایران
اگر برنج روی دست کشاورزان ماندهباشد، ممکناست باعث انبار کردن آنها شود بطوریکه حتی برنجها را در فضای باز نگه میدارند و فقط یک پلاستیک بر رویش میکشند. روستاییان گیلان و مازندران برای نگهداری و انبار کردن ساقههای شالی از کندوج استفاده میکنند. در منطقه مغان برنج سفید که بیشتر از نوع رقم هاشمی هست را در کیسههای ۵۰ کیلویی در انبارها و شلتوک (جو) را روی چهارپاهای فلزی در بیرون از انبار قرار داده و میپوشانند تا از گزند موشهای انبار در امان باشد
ویژگیهای تیپهای بومی برنج
تیپهای بومی متعدد برنج نسبت به هریک از گونههای بومی ژاپنی، جاوایی و هندی تمایز بیش تری یافتهاند. عوامل هم القاء کنندگی تمایزیابی گونههای بومی و تیپهای بومی بایستی وابسته به عوامل محیطی زیستگاههای گیاهی شان باشد. تفاوت حساسیت نوری و حرارتی در گل دهی، مقاومت به کم آبی در رشد، مقاومت به مقدار زیاد کود و نمکهای محیط کشت، مقاومت به تحمل غرقابی، مقاومت به درجه حرارت بالا و پایین و غیره در گونههای بومی مشخص شدهاند. به علاوه، ویژگی ریخت شناختی ابعاد و اندازه دانه به عنوان یک شاخص موثق اولیه گونههای بومی در نظر گرفته میشوند. تمایزات چنین ویژگیهایی را در میان شش تیپ بومی ذکر شده میتوان شناخت. درحال حاضر، اگر چه یک محقق اعلام کردهاست که این شاخص همیشه برای طبقهبندی سه گونه بومی کافی نیست.
شرایط مناسب برای کشت برنج
دما: میانگین دمای مورد نیاز برنج هنگام رشد باید بین ۲۰ تا ۳۷ درجه سانتیگراد باشد. پایین بودن دما در اوایل فصل زراعی یا آبیاری مزرعه با آب سرد سبب میشود که زمان رسیدن دانهها به تأخیر افتد. بالا بودن دما هم موجب کاهش تعداد سنبلچههای بارور و وزن دانهها میشود.
نور: نور هم یکی از عوامل مؤثر در رشد گیاه است. شدت نور در اوایل فصل زراعی شاید عامل محدود کنندهای برای رشد برنج به حساب آید. اما با نزدیک شدن به پایان فصل زراعی، بویژه موقع تشکیل خوشه، رقابت برای جذب نور بین بوتهها افزایش مییابد.
رطوبت: مناسبترین میزان رطوبت برای گلدهی گیاه برنج، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. رطوبت کمتر از ۴۰ درصد، عامل بازدارندهای برای گلدهی گیاه به شمار میرود. وزش باد و ریزش باران و تگرگ، در زمان گلدهی زیانبار است. همچنین بارندگی موقع برداشت محصول هم عملیات مربوط به خشک شدن محصول را به تأخیر میاندازد. برنج، کلاً گیاه آب دوستی به شمار میرود، ولی آبزی نیست. چون ریشه گیاهان آبزی قادر نیست که تارهای کشنده و ریشههای فرعی تولید کند. در حالی که ریشه برنج هم تار کشنده و هم ریشه فرعی دارد.
آب: آب مورد نیاز برنج از سایر غلات بیشتر است. هشتاد درصد آب مورد نیاز محصول برنج تولید شده در جهان بویژه در نقاط استوایی، از آب باران تأمین میگردد. ۲۰ درصد باقیمانده را از آب رودخانه و آب چاه تأمین مینمایند. نتایج بدست آمده نشان داده که اگر دمای آب کمتر از ۱۹ درجه سانتیگراد باشد، زمان رسیدن دانه به تأخیر میافتد. اگر هم از ۳۰ درجه بیشتر باشد، گسترش ریشه و میزان عملکرد گیاه برنج به دلیل محدود بودن اکسیژن موجود در آب، کم میشود و بازدهی گیاه کاهش مییابد.
خاک: برنج در خاکهای مختلف، از فقیر تا غنی که تنها آب مورد نیاز گیاه تأمین باشد به عمل میآید. البته مقدار آب مصرفی در خاکهای سبک بیش از خاکهای سنگین است. مناسبترین خاک برای کشت برنج، خاک رسی با لایه غیرقابل نفوذ در عمق ۵۰ تا ۱۵۰ سانتیمتری و همراه با مقدار زیادی مواد آلی است. برنج اصولاً نسبت به شوری خاک و شوری آب مقاوم است. در صورتی که آب کافی برای شستشوی نمک خاک وجود داشته باشد، میتوان از برنج برای اصلاح خاکهای شور استفاده نمود.
ادوات نشاکار
نشاکارهای صیفی جات ماشین آلات و یا ادواتی هستند که نشاء گیاهان را بصورت مکانیزه (اتوماتیک یا نیمه اتوماتیک) به زمین منتقل میکنند. دقت بالای کاشت نشاءها چه در عمق و چه در فواصل بین ردیفها وهمچنین سرعت انتقال آنها به خاک سبب افزایش عملکرد و نیز کاهش چشمگیر هزینههای کارگری میگردد. یکی از پارامترهای مهم در انتخاب نشاکارها (نشاکارهای چند ردیفه) فواصل بین ردیفها میباشد. بطوری که دستیابی به حداقل فاصله بین ردیفها همواره به عنوان یکی از محدودیتهای تولید مطرح میباشد. پارامتر دوم راندمان دستگاه و یا تعداد نشاهای کاشته شده در هر ساعت میباشد. در نشاکارهای دارای موزع گردان، تعداد فنجانها و یا حفرههای روی موزع اهمیت بسیاری در سرعت کار دستگاه دارد. بطوری که موزعهایی که دارای شش یا هشت حفره میباشند، علاوه بر سرعت کمتر نسبت به موزعهای دوازده تایی، گاهی در مواردی که فواصل کم کاشت روی ردیف (حدود ۳۰ الی ۴۰ سانتیمتر) مورد نیاز میباشد، سبب اختلال در حرکت تراکتور میگردند بطوری که تراکتور مدام میبایست در حالت نیم کلاچ حرکت کند تا سرعت حرکت دستگاه و به تبع آن سرعت چرخش موزع کاهش یافته و اپراتور دستگاه نشاکار فرصت انداختن نشاها را در داخل فنجانها داشته باشد. پارامتر دیگر، جهت حرکت نشاکار میباشد. نشاکارهایی که خلاف جهت حرکت تراکتور، حرکت میکنند، امکان رویت مزرعه و چگونگی کاشت را به اپراتور میدهند تا در صورت لزوم تغییرات لازم را در تنظیمات نشاکار اعمال نماید.
بازتاب اثر درجه حرارت نسبت به رشد
بازتاب حرارتی کولتیوارهای گرمسیری، مانند: جوانه زنی بذر، پنجه دهی، رشد نشاء، مدت زمان رشد و طول ساقه، به طوری که تا کنون شناخته شدهاست، نسبت به کولتیوارهای مناطق معتدل تفاوت بسیاری دارند. به هرحال، روابط بین تیپهای بومی و بازتاب درجه حرارت در رشد، روظرفیت پنجه دهی در شش تیپ بومی کولتیوارهای هندی و ژاپنی در ترکیبات مختلف نور و درجه حرارت در اتاقکهای رشد کاملاً کنترل شده، مورد مطالعه قرار گرفت. کاکی زاکی، پیشنهاد کرد که در شدت نور پایین و در درجه حرارت پایین بدون توجه به تیپ بومی، میزان پنجه دهی در درجه حرارت پایین بیش تر از بروز زردی پهنک برگ در درجه حرارت پایین (۱۵ درجه سانتی گراد) در میان شش تیپ بومی آسیایی، اوس، تجره، بولو، و کولتیوارهای ژاپنی آزمایش شد. اوس و تجره زردی شدیدی پیدا کردند. ژاپنی و بولو، به ویژه ژاپنی در درجه حرارت پائین تحمل بیش تری نسبت به زردی را نشان داد. بورو تیپ متوسط بین بولو و اوس یا تجره بود.